آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات پسر مامان (آیدین)

روروئک

الهی مامان قربونت بشه پسرم دیگه تو روروئکت وامیستی دوست داری  باهاش راه بری ولی نمی تونی فقط به سمت عقب میری وقتی که کار دارم میزارمت تو روروئکت باتری میزارم دکمه ها رو میزنی همش ذوق میکنی و میخندی  تو 6 ماهگیت که میذاشتم همش گریه میکردی وقتی هم که دکمه هارو میزدی میترسیدی منم مجبور بودم باتریهاشو در بیارم ولی الان خدارو شکر دوست داری بعضی وقتها هم میزارم تو تاپ که گریه نکنی نازگل مامان جیگر مامان تو شیرینی زندگی ما هستی .  
28 دی 1390

HELLO

  سلام نی نی های خوشگل به وبلاگ من خوش آمدید نظر یادتون نره دوستون دارم ...
28 دی 1390

پیش از تو

پیش از تو پیش از تو آبی آرام اجازه جاری شدن  را نداشت شقایق عاشق بود و اجازه دوست داشتن را نداشت آسمان غمگین بود چاره ای جز گریستن نداشت .... پیش از تو قلبها بی ستاره بود و تنها ....غروب بی افق بود و سپیده دم بی نور  ....فاصله ها مبهم بود و رویاها حقیقتی تلخ  عشق احساس غریب بود و ابدیت بی مفهوم و پوچ پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه بود و چراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید می شد پیش از تو نیازمند  چیزی بودم که باورش کنم و توآمدی و اکنون به برکت وجود توست که معنای واقعی عشق را درک کرده ام        &nbs...
28 دی 1390

دندونی گل پسرم

پسر گلم دندونات دراومده الان تو 8ماه هستی 5شنبه رفتیم خونه عزیز خاله نرگس و نگار هم اونجا بودن خاله برات آش دندونی پخت نصف پیاله دادم خوردی خوشت اومده بود چون خیلی خوشمزه شده بود اوایل نوزادیت که به دنیا اومده بودی همه بهت میگفتن آیدین توپول اما الان به خاطر دندونات صورتت لاغر شده وخیلی بلا شدی الهی قربونت برم همرو با دندونای چوچولوت گاز میگیری .     ...
27 دی 1390

پسر گلم

امروز 2 شنبه 12 دی 1390 روزی است که وبلاگت با همکاری مامان متین به راه انداختیم .می خوام از شیطونیات ، از کارایی که می کنی و همه خوششون میاد بنویسم و اینجا دفتری بشه برای تو تا در آینده نزدیک اونو بخونی و بدونی که چطور بزرگ شدی و من و بابایی واسه رسوندن تو به موفقیت چه کارایی که نکردیم و همه این کار ها که برات انجام دادیم و خواهیم داد از سر عشق بوده و هست و بدون که با تمام و وجودمون دوستت داریم.   ...
26 دی 1390
1